خلاصه داستان: «موگلي» پسر بچه اي است که در جنگل و ميان حیوانات بزرگ شده است. وقتي خبر بازگشت ببر درنده ي جنگل، «شيرخان»، مي رسد، پلنگي به نام «باگيرا» داوطلب مي شود که «موگلي» را براي فرار از جنگل و پيوستن به آدم ها همراهي کند...
خلاصه داستان: رباره یک طراح ربات نابغه به نام هیرو هامادا (به انگلیسی: Hiro Hamada) میباشد که به همراه ربات عظیمالجثهاش بایمکس (به انگلیسی: Baymax) به گروهی از دوستانشان در قالب تیمی از قهرمانان حرفهای میپیوندند تا در مقابل تهدیدی که قصد نابودی شهرشان را دارد بایستند و…
خلاصه داستان: مادر بدجنس سیندرلا بانو ترمین از چوب فرشته ی جادوگر استفاده كرده و زمان را به روزی كه سیندرلا سعی داشت كفش شیشه ای را بپوشد برمیگرداند و با جادو كاری میكند كه كفش اندازه ی پای آناستازیا یكی از خواهران ناتنی سیندرلا شود و ...
خلاصه داستان: پس از شکست دادن قهرمانانه ملکه و پادشاه برفی، “گردا” همچنان نمی تواند به آرامش دست یابد. آرزوی او پیدا کردن والدینش است. بنابراین او بهمراه دوستانش عازم سفری ماجراجویانه برای پیدا کردن پدر و مادرش میشود و در این راه با چالش های هیجان انگیزی روبرو می شوند…
خلاصه داستان: اورم در سرزمین جن ها به همراه مادربزرگش زندگی میکند و در معدن نیز کار مشغول کار است. او که به همه قول داده دیگر دروغ نگوید، برای ازدواج با پرنسس به قصر پادشاه می رود که باد شمالی پرنسس را میدزدد و…
خلاصه داستان: نبرد بزرگی بین اعضای گروه "لیگ عدالت" که برای صلح و آزادی می جنگند و اعضای گروه "لیگ بیزارو" که برای کسب قدرت می جنگند و همه جا را به آشوب می کشند، به وقوع می پیوندد. هر دو طرف اعضای قدرتمندی دارند و این موضوع باعث شده است این نبرد به آسانی به اتمام نرسد و...
خلاصه داستان: داستان در مورد پسری یازده ساله به نام لوئیس می باشد که با سه موجود فضایی دوست داشتنی آشنا می شود و طولی نمی کشد که آن ها تبدیل به دوست های صمیمی لوئیس می شوند. سفینه ی آن ها در خانه ی او خراب شده است و دلیل آشنایی آن ها نیز همین موضوع می باشد. لوئیس به آن ها کمک می کند تا وسایل مورد نیاز برای بازگشت به سفینه شان را پیدا کنند و در عوض آن ها نیز به لوئیس در مدرسه اش کمکش می کنند و همچنین این دوستی آن ها وارد ماجراجویی هیجان انگیز می کند که در نهایت به ارزش دوستی پی می برند…
خلاصه داستان: هیولاها تصمیم میگیرند برای تامین برق موردنیاز شهر، کودکان را بترسانند و از صدای جیغ آنها برق تولید کنند. هیولاها از برخورد با کودکان وحشت دارند، اما یک روز به طور اتفاقی یکی از کودکان وارد دنیای هیولاها میشود و...