دستهها برخلاف برچسبها میتوانند سلسله مراتب داشته باشند. به طور مثال شما میتوانید یک دسته به نام موسیقی داشته باشید و برای آن دسته، زیر دستههایی مانند موسیقی ایرانی و یا موسیقی غربی تعریف کنید.
خلاصه داستان: آلایژان کین، عضو سابق نیروهای ویژه هنرهای رزمی ایالات متحده است که در یک تیم مخفی پلیس برای اجرای قانون در خیابان های شهر فعالیت دارد. حال متوجه فعالیت آدم ربایی در قایقی می شود که ...
خلاصه داستان: داستان پزشکی که تحت فشار همسر و دوستش، مدیرعامل یک دفتر دولتی می پذیرد. اما هنگامی که شروع به کار کرد، متوجه فساد عمیق در دفتر شد و مخفیانه جلوی این روند را ...
خلاصه داستان: داستان پسر نوجوان سوارکاری به نام «الک رمزی» و اسبش «مشکی» است که مبتنی بر فیلم «اسب سیاه» ساخته شده است. «مشکی» مانند دیگر اسب ها نیست. او قهر می کند، محبت می کند و فقط به صاحبش سواری می دهد.
خلاصه داستان: سریال حول دو دزد بانک به نام های سِث گکو و برادر وحشی و غیر قابل پیش بینی اش ریچی گِکو میگذشت. پس از آخرین دزدی که این دو از بانکی داشتند و افراد زیادی کُشته شدند، FBI دو رنجر تگزاسی به نام های اِرل مک گرو و فردی گونزالز را مأمور دستگیری آنها کرد. آنها با فرار از مرز به سمت مکزیک میروند و اما این دو برادر مجبور میشوند که از آخر شب تا پاسی از صبح مبارزه کنند تا زنده بمانند.
خلاصه داستان: لیست پرواز ماجرای مسافران پروازی است که ناپدید می شود و همه تصور می کنند که آنها مرده اند. وقتی مسافران بعد از پنج سال به زندگی عادی برمیگردند متوجه تغیراتی می شوند، آنها صداهایی می شنوند و تصاویری میبینند که آنها را راهنمایی میکند، خیلی زود راز بزرگی را کشف می کنند.
خلاصه داستان: توبی فلیشمن پزشکی است که پس از سال ها جدایی از همسرش تصمیم می گیرد شانس خود را در روابط عاشقانه امتحان کند. اما همسر سابقش ریچل ناگهان ناپدید می شود و او را با دختر 11 ساله و پسر 9 ساله شان تنها می گذارد. با رفتن ریچل، ایجاد تعادل در ابعاد مختلف زندگی برای توبی سخت می شود...
خلاصه داستان: داستان این سریال دربارهی تحول ناگهانی زندگی متواضعانهی خانواده ساروهانلی است که در شهری در آنادولو زندگی میکنند. کشمکش بر سر مفهوم خانواده میان امین، رئیس خانوادهی ساروهانلی و پسرش قدیر، که از زندان بیرون آمده نکات زیادی در بر دارد…
خلاصه داستان: زندگی اسرا پس از خبری که در روزنامه مشاهده میکنه، وارونه میشه. شوهر سابقش (اوزان) که یک سال پیش از هم جدا شدن، صاحب یه شرکت میلیون دلاری شده. اسرا تصمیم میگیرد دوباره اوزان را عاشق خود کند و باعث ترمیم قلب شکسته او شود، به همین دلیل وارد شرکت اوزان میشود و میخواهد اونجا استخدام شود…
خلاصه داستان: پس از کشتن یک ستوان فرانسوی در سریال، “عزیز پایدار” مجبور می شود عشق بزرگ خود، “دلربا” را پشت سر خود و خانه پدری اش ترک کند. پس از فراموش شدن این رویداد، عزیز دوباره به شهر باز می گردد…