خلاصه داستان: در اوایل قرن نوزدهم میلادی زندگی به عنوان یک مادر تنها در فرانسه بسیار سخت و دشوار است. در این میان فانتین به همراه دختر کوچک خود کوزت به دنبال یافتن شغل و مکانی مناسب برای زندگی است اما تنها تعداد کمی از کارفرمایان حاضرند یک مادر مجرد را استخدام کنند. ولی زمانی که به فانتین وعده کار در شهر بزرگ داده میشود، او مجبور میشود برای به دست آوردن پول از کوزت جدا شده و او را به خانوادهای به ظاهر مهربان به نام تناردیه میسپارد غافل از اینکه…
خلاصه داستان: فینیاس و فرب اختراع میکنند، نقشه میکشند و یک قدم جلوتر از خواهر خود میمانند. در همین حال، پلاتیپوس حیوان خانگی آنها علیه دکتر دوفنشمیرتز شیطان صفت نقشه می کشد.
خلاصه داستان: این سریال تمرکز دارد بر روی دانش آموزان یک مدرسه شبانه روزی تخیلی در جنگل، که در آن نوجوانان توسط پدر و مادر خود برای مطالعه فرستاده شده اند.مدرسه شبانه روزی در یک جنگل دور از شهر واقع شده، در حومه که در آن حوادث ترسناک رخ می دهد..
خلاصه داستان: شش ماه بعد از پخش شدن ویروس خشم در انگلستان، ارتش امریکا سعی دارد بخش کوچکی از لندن را تحت محافظت قرار دهد، تا بازماندگان در آنجا ساکن شده و شروعی دوباره را تجربه کنند. اما همه چیز طبق برنامه پیش نمی رود.
خلاصه داستان: در دهه 1920،ویتنام تحت استعمار فرانسه قرار دارد.شورشیان ضدفرانسوی در تمام کشور ظهور کرده و اشغالگران خارجی را آزار می دهند.در مقابل استعمارگران واحدی از ماموران ویتنامی را استخدام می کنند تا این شورشیان را پیدا و نابود کنند...
خلاصه داستان: این فیلم داستان دو برادر است که در اوج مشکلات مالی و زناشویی تصمیم گرفتهاند با سرقت از جواهرفروشی پدرومادرشان به نانونوایی برسند و با فرض اینکه شرکت بیمه ضرر والدین را جبران خواهد کرد, سعی دارند بر زشتی عمل خود سرپوش بگذارند…
خلاصه داستان: وقتی جاسوسها به مهره سوخته تبدیل میشوند تمام ارتباطات آنها با سازمان به حالت تعلیق درآمده و هیچگونه دسترسی به پول ندارند. در ابتدای این سریال نیز گفته میشود که وقتی یک جاسوس به مهره سوخته تبدیل میشود نه پولی برایش باقی میماند نه اعتبار و نه پشتیبانی دارد و هیچگونه سابقه کاری نیز برای او ثبت نمیشود...
خلاصه داستان: "آروش مهرا" به همراه دو هم اتاقی خود "تانمی" و "علی" در سیدنی زندگی راحتی را می گذارنند. او در رستورانی زنجیره ای کار می کند، "تانمی" کودکان را سرگرم می کند و "علی" از آپارتمانشان مراقبت می کند. "آروش" به هند سفر می کند تا در مراسم ازدواج "آرجون" شرکت کند و اینجاست که با "ایشا" آشنا می شود و...