خلاصه داستان: باگز بانی، دافی داک، سیلوستر، لولا، توییتی و تاز همگی بچه هایی هستند که با مادربزرگ زندگی می کنند و ماجراهای زیادی را پشت سر می گذارند و...
خلاصه داستان: داستان در مورد پسری به نام هری پاتر است که پیش خاله و شوهر خاله‌اش زندگی می کند، زیرا پدر و مادرش سال ها قبل در یک تصادف کشته شده‌اند. هری پاتر که در این 10 سال زندگی پیش خانوادهٔ دورسلی تحقیر را تحمل کرده، با افشای یک راز توسط فردی عجیب، ناگهان خود را جادوگری می یابد که بزرگ‌ترین جادوگر قرن را از بین برده است. امّا این جادوگر که ولدمورت نام دارد هنوز نابود نشده است و کمر به قتل پسری بسته است که زنده ماند.
خلاصه داستان: وقتی خانواده های دایناسورها توسط طوفان در دره گرفتار می شوند،یک خانواده از آنجایی که مقدار زیادی غذا نسبت به دیگران استفاده می کند،تصمیم به ترک دره می گیرند و...
خلاصه داستان: هشت سال پس از حوادث پارک ژوراسیک، دکتر «آلن گرانت» به زندگی عادی خودش پرداخته و بدور از هر دایناسور زنده ای مشغول انجام تحقیقات روی فسیلهای دایناسورها است. اما متاسفانه کمبود پول برای تحقیقات باعث می شود که پیشنهاد یک بازرگان ثروتمند به نام «پائول کربی» را برای انجام یک پرواز کوتاه روی جزیره سورنا که دومین مرکز تحقیقاتی روی دایناسورها است را بپذیرد. چیزی که دکتر گرانت نمی داند اینست که کربی نیاز به کمک یک متخصص دایناسورها دارد تا به او و همسرش کمک کند که پسر ۱۴ ساله شان اریک را که با پاراگرایدل در جزیره سقوط کرده نجات دهند.
خلاصه داستان: ماكس زاندر در مزار خانوادگي‌اش قسم ياد مي‌كند با نبرد عليه تبه‌كاران در برابر فجايع بايستد. او وارد بخشي از تشكيلات پليس بين الملل مي‌شود تا اينكه در يك عمليات غافل‌گير كننده يكي از بهترين دوستانش را از دست مي‌دهد. ماكس تظاهر به مردن مي‌كند تا همچو رويا برگردد و زندگي تنها را انتخاب مي‌كند و گروهي را تشكيل مي‌دهد كه تا پايان عمر براي نابودي تبه كاران تلاش كند او يك نقابدار است..
خلاصه داستان: سه پسر ماجراجو به نام های ابراکس، براباکس و کالیفکس، به طور مخفیانه وارد یک موزه می شوند و در آنجا، یک شی باستانی ارزشمند را پیدا می کنند. در ادامه، آنها به طور اسرارآمیزی، به قرن هجدهم میلادی سفر می کنند و با ناخدای بی رحم دزدان دریایی رو در رو می شوند و...
خلاصه داستان: در کما، یک کاریکاتوریست خود را در مخلوق زیرزمینی خود گرفتار می بیند و باید راهی برای بازگشت پیدا کند، در حالی که با شخصیت محبوب اما خائن خود، Monkeybone مسابقه می دهد.
خلاصه داستان: کریکت شاد و دوستان ناز و شایان ستایش او باید جنگ سالار شیطانی را شکست داده و لیندا، ستاره شب را نجات دهند. این فیلم ارزش های دوستی، آزادی و دفاع از طبیعت را تجلیل می کند.
