خلاصه داستان: یک روز کاری معمولی درون کارگاه زندان برای همه سرنوشت ساز می شود. زندانیان داخل یکی از ماشین ها، چیز عجیبی پیدا می کنند و پس از آن اتفاقات غیرمنتظره ای رخ می دهد و...
خلاصه داستان: سال 1592، چهار سال پس از شکست انگلستان در مقابل اسپانیاییها، تنشها به خصوص بین سر فرانسیس درک و دشمن کینهتوزش کاپیتان دون عمیقتر خواهند شد
خلاصه داستان: پس از مرگ مشکوک نخست وزیر انگلستان، سران اکثر کشورهای جهان برای مراسم تدفین وی در لندن حضور می یابند و این زمان بسیار مناسبی برای تروریست هاست تا تمامی رهبران را یکجا از بین ببرند.
خلاصه داستان: ایالات متحده با کمک کشور های دیگر گروهی از یاغی های حرفه ای و آموزش دیده را جمع آوری میکند تا برای ترور یک دیکتاتور به آمریکای جنوبی بروند. اما این گروه در حین این ماموریت مجبور می شوند نه تنها با دیکتاتور بلکه با دولت نیز...
خلاصه داستان: “آنتنونی استو” «ژان کلود ون دام» مامور پلیسی است که به دلیل اعتیاد شدید به مواد مخدر زندگی اش دگرگون شده و دیگر همان آدم سابق نیست و قصد دارد از همسر باردارش جدا شود. هدف اصلی “استو” دستگیری گروهی آدمکش به سرپرستی مردی به نام “کالاهان” است، “استو” ناگهان توسط یکی از افراد “کالاهان” ، مورد اصابت گلوله به سرش قرار مگیرید و به کما می رود، و وقتی بهوش می آید انسان بهتری شده است. او تصمیم می گیرد همه چیز را درست کند و…
خلاصه داستان: این فیلم دربارهٔ زندگی آسپاروخ خان و استقرارِ امپراتوری نخست بلغارستان در سال ۶۸۱ پس از میلاد است و به مناسبت ۱۳۰۰مین سالگرد تأسیس کشور بلغارستان در سال ۱۹۸۴ تولید و پخش شد. ،آسپاروخ خان (بلغاری: Хан Аспарух) یک فیلم زندگینامهای بلغارستانی در سبک اکشن و درام به کارگردانی «لودمیل استایکوف» است. این فیلم در ۳ قسمت، با مجموع زمان 5 ساعت 24 دقیقه تولید و پخش گردیده
خلاصه داستان: پس از اینکه یک مامور حرفه ای CIA حین انجام ماموریت فوت میکند، سازمان CIA تمام خاطرات، اسرار و توانایی های او را به یک زندانی محکوم به اعدام منتقل میکند تا این ماموریت مهم را به اتمام برسانند.
خلاصه داستان: در سال 1981، ویرجینیا وایخو یک روزنامه نگار مشهور کلمبیایی و خبرنگار تلوزیون وارد رابطه ای عاشقانه با قاچاقچی معروف مواد مخدر، پابلو اسکوبار، می شود.
خلاصه داستان: لوکاس، یک نوجوان 14 ساله است که وارد زندگی خلافکارانه در واشنگتن شده است، او مصمم هست که اجازه ندهد برادر کوچک ده ساله اش همین مسیر را برای زندگی اش طی کند. وقتی یک کهنه سرباز جنگ افغانستان به محله ی آن ها می آید، این فرصت برای لوکاس پیش می آید...