خلاصه داستان: دورو و مادرش یک روز به یک گله می پیوندند. دورو در گله با کاراتای دوست می شود. مردانی که سعی در گرفتن آنها دارند به دنبال دورو و کاراتای می روند و هر از گاهی اوقات سختی می گیرند.
خلاصه داستان: کیم چانگ سو که دوران جوانی اش توام شده با گذراندن زندان، بزودی واقعیاتی را درباره کره ها می فهمد؛ کسانی که برای استقلال کره دست به هر کاری می زنند. او به خاطر قتل یک شخصیت ژاپنی متهم شده است و حال …
خلاصه داستان: سال ۱۸۸۰ در غرب آمریکا، رهبر دار و دسته قانونشکن خونخوار، «فرانک گریفین» بهدنبال یکی از اعضای قدیمی گروهش، «روی گود» است. جستجوی فرانک او را به شهری در نیو مکزیکو میرساند که پس از فاجعه معدن، تقریبا توسط زنها اداره میشود و...
خلاصه داستان: دو سال بعد از اولین ماجراجویی Tad می گذرد و در حال حاظر Tad یک کارگر ساختمانی ساده (رشته اصلی او باستان شناسی است) و Sara همکار سابق Tad تبدیل به یک باستان شناس موفق شده است. Tad که زندگی خسته کننده و کسل واری دارد برای او اتفاقی غیر قابل باور رقم میخورد!Sara با او تماس میگیرد و او را یه یک سمینار باستان شناسی دعوت.Tad بسیار شگفت و زده و خوشحال می پذیرد و...
خلاصه داستان: این مستند به جنبههای مختلفی از زندگی کاری استاد ابوالحسن تهامی میپردازد، پیشکسوتی که علاوه بر مدیریت دوبلاژ آثار ماندگار، بیش از بیست کتاب نیز ترجمه و تألیف کرده است. این مترجم و روزنامهنگار برای نخستین بار آنونس گویی را بهصورت هنری و حرفهای با ادبیات ویژه مرسوم کرد و نخستین کسی است که نقد دوبله را بهصورت جدی در مطبوعات آغاز کرد.
خلاصه داستان: آناستازیا دختر جوانی بود که صفیه سلطان مادربزرگ سلطان احمد برای پیشکش به درگاه او از کفالونیا به قصر آورده و سرانجام او عاشق پادشاه می شود. آناستازیا دختر شجاع، جسور و پرشور وحال یک بازرگان ثروتمند اهل جزیره ی کفالونیا است که بسیار دانا و زیبا بود. او در کنار خانواده ی خود زندگی آرام و خوبی داشت، تا اینکه برای فرستادن به حرم دزدیده و به استانبول فرستاده می شود. آناستازیا در روزهای نخست حضور در حرم بسیار خشمگین بود و حسرت خانواده و سرزمین خود را داشت و برای فرار از حرم به هر کاری دست زد اما موفق نشد تا اینکه شرایط خود را قبول کرد و تسلیم سرنوشتی که در استانبول برای او رقم خورده بود شد…
خلاصه داستان: جیهان که یک تاجر موفق است با زنش دیلارا دچار مشکلاتی میشه . او که فقط بخاطر پسرش و دخترش این زندگی رو ادامه میده تمام انرژیشو صرف کارش میکنه . گولسرن هم زنی است که سال ها پیش شوهرش اونو ترک کرده و در حال حاضر در یکی از محله های پایین شهری استانبول زندگی بی پولی رو میگذرونه
خلاصه داستان: پویراز یک پلیس قدیمیه که سعی داره با بازی با زندگی سرپا بمونه . برای اون تنها چیزی که در زندگیش نمیتونه ازش بگذره تنها پسرشه . پسرش از طرف شوهرزنش از دستش درآمده . در حالیکه در تلاشه تا پسرشو پس بگیره ، رییسش پیشنهادی بهش ارایه میکنه . پیشنهاد اینه که در میان یک رییس مافیا و گروهش نفود کنه و اطلاعاتی رو به مرکز امنیت پلیس بیاره . در حالیکه این اتفاقات در حال رخ دادنه پویراز عاشق عایشه گول میشه . ولی متاسفانه عایشه گول دختر پدر مافیا بحری اوممان ( همون کسی که پویراز برای گرفتن اطلاعات رفته پیشش ) است .