خلاصه داستان: بعد از یک تصادف در آزمایشگاه، و انتشار ویروسی خطرناک، دو مامور امنیتی باید با صدها نفر از افرادی که در آزمایشگاه کار می کردند و اکنون به جانورانی آدم خوار تبدیل شده اند، مبارزه کنند.
خلاصه داستان: نیروهای سائورون رو به افزایشند و او متحدهای جدیدی بدست آورده است. ارتش سارومان اکنون آماده حمله به آراگورن و مردم روهان هست. از طرفی دیگر یاران حلقه از هم پاشیدهاند و فرودو و سم با امید اندکی که باقی مانده به سمت موردور می روند. متحدان جدیدی به آراگورن، و مری و پیپین پیوستهاند، و آنها باید از روهان دفاع کرده و بر آیزنگارد بتازند. در همین حال سائورون در حال پایهریزی یک حمله بزرگ به گاندور است، و جنگ حلقه در حال آغاز می باشد.
خلاصه داستان: مادلین را بعد از فاجعه هایی که در متوقف کردن دزدان لوور بوجود می آورد، به لندن می فرستند تا مدرسه اش را تمام کند. در لندن، مادلین با یادگیری اصول و اتیکت سر و کله میزند که ناگهان دزدان موزه لوور را در حال گشت و گذار در برج جواهر می بیند.
خلاصه داستان: انیمیشنی بر اساس کمیک استریپ کلاسیک معروف، نوشته هانک کچام (Hank Ketcham). مشهورترین بچه شر آمریکایی دنیس به همراه سگش راف (Ruff) و دوستانش جویی و مارگارت، به ماجراهایی وارد می شوند و .....
خلاصه داستان: یک نوجوان دبیرستانی خجالتی و ترسو بعد از اینکه توسط یک عنکبوت جهش یافته گزیده میشود، خصوصیاتی همانند عنکبوت ها در بدن خود مشاهده می کند. بعد از حادثه غم انگیزی که برای خانواده اش رخ می دهد، او تصمیم می گیرد از این توانایی های منحصر به فردش، همانند قهرمانها در مقابل انسان های شرور استفاده کند.
خلاصه داستان: لیو ، الکس ، مارگارت و جکی برای شرکت در مسابقه یک شبکه تلویزیونی انتخاب می شوند . شرط مسابقه این است که انها بایستی در سرزمین امازون فرود بیایند و برنده کسی است که شرایط سخت را تا اخر مسابقه تحمل کند . بچه ها راهی می شوند اما هواپیمای انها ناگهان دچار مشکل می شود و ان ها مجبور می شوند در سرزمینی ناشناخته فرود بیایند . این سرزمین سرزمین دایناسور هاست ...
خلاصه داستان: در حالی که جنگ جهانی دوم شدت می گیرد، تبهکاران سعی می کنند از هرج و مرج به نفع خود استفاده نمایند. اما در شهر هستینگز به لطف کارآگاه “کریستوفر فویل” آنها شانس زیادی ندارد. او به مبارزه با بازار سیاه، سوداگری و قتل می پردازد و از طرفی دیگر پسرش “اندرو” که خلبان نیروی هوایی سلطنتی است با دشمن در میدان نبرد می جنگد…
خلاصه داستان: پسر بچه ای به نام مارک به دلیل دعواهای خانوادگی از خانه فرار می کند. خانواده اش که به دنبال او می گشتند در حادثه رانندگی جان خود را از دست داده و مادر سخت مجروح می شود. پسر توسط مددکار اجتماعی به عمه اش که به تربیت اسب وحشی مشغول است، سپرده می شود. در نهایت پسر بعد از بهبودی مادر در کنار او زندگی می کند
خلاصه داستان: زن و مردی عاشق یکدیگر هستند اما به دلیل دشمنی بین خانواده ها نمی توانند رابطه خود را دنبال کنند. او برای نجات عشقش تصمیم می گیرد خانواده ها را دوباره جمع کند.