خلاصه داستان: وزمیر برای خلاص شدن از شر فقر و بی پولی، به یه ویچر تبدیل شد. وزمیر هیولاها رو برای شهرت و پول سلاخی می کنه، اما وقتی با تهدید جدیدی مواجه میشه، باید با شیاطین گذشتهی خودش روبهرو بشه و….
خلاصه داستان: پس از وقوع نشست زمین در مرکز شهر لس آنجلس، اعضای یک خانواده از یکدیگر جدا می شوند. مادر و پسر به همراه چند رهگذر دیگر به داخل حفره ای عظیم سقوط می کنند و سپس تلاش می کنند مسیر بازگشت خود را پیدا کنند. پدر و دختر خانواده که از سقوط نجات پیدا کرده اند و بر روی زمین باقی مانده اند، به دنبال راهی برای ن ...
خلاصه داستان: در دنیایی که اژدهایان بر آسمان، دریا و زمین حکمرانی میکنند، یک شکارچی اژدها به نام “راگنا” به نیروهای جنگجویی به نام “کریمسون” میپیوندد تا به هر قیمتی با اژدهایان مبارزه و پادشاهان اژدها را نابود کند و ...
خلاصه داستان: داستان مربوط به زمانی است که بروس وین یعنی همان بتمن در سال های اولیه جوانی اش است و تازه فنون مربوط به مبارزه و جرایم را یاد گرفته است و می خواهد که با مبارزه علیه آن ها برود . در این سری نیز بتمن وظیفه دارد که شهر را از وجود دزدان , اشرار و تبهکاران پاک سازد و از مردم شهرش به خوبی مراقبت نماید که در این بین با شخصیت های خلاف کار متعددی و دشمنان زیادی با قابلیت های متفاوتی رو به رو می شود که باید به جنگ با آن ها برود و آن ها را ازبین ببرد .
خلاصه داستان: چند غریبه مردی را پیدا می کنند که گلوله باران شده و از او مراقبت می کنند. او وقتی به هوش می آید، هیچ چیز را به خاطر نمی آورد و مسیری را برای کشف هویت خود آغاز می کند؛ غافل از آنکه این مسیر پیش رو سرشار از خطر است.
خلاصه داستان: جیسون بورن که هنوز بخش بزرگ و مهمی از گذشتهاش را به یاد نیاورده؛ همچنان به دنبال نشانههایی از گذشته و احتمالاً آیندهاش میباشد و به همین دلیل به مسکو، لندن، پاریس، مادرید و آمریکا میرود تا آنچه را که میخواهد بیابد و این در حالی است که وی همچنان تحت تعقیب سازمان امنیتی آمریکا (سیا) است.
خلاصه داستان: داستان انیمه دربارهی دختر جوانی به نام "آنا" میباشد که بخاطر بیماریاش مجبور میشود به روستایی خارج از شهر سفر کند. او در آنجا با دختری با موهای بلوند به نام "مارنی" آشنا میشود...
خلاصه داستان: یک زن به خانهٔ کودکی خود بازمیگردد. او متوجه میشود که دوست تخیلی دوران کودکی خود را که رهایش کرده بود، واقعاً وجود دارد و ناراضی است که او را ترک کرده است.
خلاصه داستان: از زمانی که هشت سال پیش پسرش را از دست داد ، جودی در حال بازسازی زندگی خود بود اما وقتی چشمش به دانیل افتاد ، مطمئن شد که پسر گمشده خود را پیدا کرده است...