خلاصه داستان: پسرها برای اینکه مخفیانه در جشنی به افتخار آنها شرکت کنند، همسرانشان را ترغیب می کنند که به تنهایی در تعطیلات در آتلانتیک سیتی که به طور مشترک برنامه ریزی شده است، سفر کنند و میگرن ساختگی الیور را بهانه ای برای عقب ماندن می دانند.
خلاصه داستان: یک متخصص در زمینه بهره وری به کارگران حواس پرت در استرالیا در سال 1966 نشان می دهد که چگونه با وجود اخراج بیش از نیمی از نیروی کار، کارخانه موکاسین خود را مانند ساعتی اداره کنند.
خلاصه داستان: «لئونارد» و «شلدون» دو دانشجوی نخبه فیزیک، اما بسیار ضعیف در روابط اجتماعی هستند که با هم زندگی می کنند. ماجرا از جایی شروع می شود که دختری بنام «پنی» همسایه ی آنها می شود، و به آن ها نشان می دهد که چقدر درمورد نحوه ی زندگی در خارج از آزمایشگاه کم می دانند...
خلاصه داستان: هنگامی که رجب ایودیک و بهترین دوستش نورالله تصمیم می گیرند از خانه روستایی که از مادربزرگش به رجب منتقل شده بود دیدن کنند، آنها خود را در تلاش برای نجات دهکده و جنگل های اطراف می بینند.
خلاصه داستان: “گریم” و “کلایو” نویسنده کتابهای کمیک مصور هستند که تصمیم میگیرند به اتفاق یکدیگر سرتاسر آمریکا را بگردند تا شاید بتوانند موجود فضایی ببینند. آنها در مسیر راهشان تصمیم میگیرند تا سری به منطقه ممنوعه در صحرای نوادا (منطقه 51) بزنند. در همین زمان یک بیگانه فضایی به نام پاول، موفق به فرار از محل نگهداریاش می شود و بصورت کاملا پنهانی در ماشین آنها سوار میشود و…
خلاصه داستان: پس از اینکه خروسی به نام راکی وارد مزرعه مرغ ها می شود و به آنها می گوید که می تواند پرواز کند، همه آنها تصمیم می گیرند تا با کمک او از مزرعه فرار کنند و از شر صاحبان شرور و بدجنس خود خلاص شوند و...
خلاصه داستان: ر مورد مردی ۳۷ ساله به نام مایک اودانل (با بازی متیو پری) است که زندگی مطابق میل او پیش نمیرود و آرزوی بازگشت به دوران جوانی خود را دارد. در این میان یک شب مایک هنگام نجات یک پیرمرد از روی یک پل به صورت اتفاقی به پایین پرت شده و صبح روز بعد زمانی که به هوش میآید خود را بار دیگر پسری ۱۷ ساله (با بازی زک افران) میبیند که…