خلاصه داستان: تنها چیزی که به خانواده سویکان خانواده بودنشان را یادآوری میکند سفره است. آن روز باز خانواده سر یک سفره جمع شده بودند ولی اصلان باز دنبال حل کردن یکی ار کارهای غیرقانونی عمویش بود. اصلان که بعد از فوت پدرش رئیس خانواده سویکان ها شده بود، آن روز با روانشناسی به اسم دوین که با وجود تفاوتهای زیاد ظاهری، زخم مشترکی با او داشت روبرو میشود و این آشنایی باعث برهم خوردن تعادل موجود خانواده شد. این سریال چالش برانگیزترین جنبههای مفهوم خانواده را موضوع خود قرار میدهد…
خلاصه داستان: آیدا و تئومان که پس از یک عصر جادویی در کاپادوکیا، رد یکدیگر را گم کرده بودند، سه سال بعد دوباره در آنکارا ملاقات میکنند، اما آیدا اکنون با محمد عموی تئومان است. دوران سختی برای آیدا که زیر فشار مادرش له می شود و تئومان که بین خانواده و عشقش دویده است آغاز می شود. از طرف دیگر کومرو ...
خلاصه داستان: “جزایر ترک” که از خانوادهای با اصل و نسب و قدرتمند میباشد، انتقام خانی که برای دولت کار میکرده و قربانی یک اغتشاش شده است را میگیرد. وی به دلیل مسائل دولتی و امنیت خانوادهاش مُرده جلوه داده شده و زندگی تازهای را شروع میکند. جزایر ترک، در نتیجهی زخمی شدنش در یکی از عملیاتهای خارج از کشور، با دکتری به نام “فیروزه” آشنا میشود. وی هر چقدر هم که دلتنگ همسر و خانوادهاش شده باشد، آگاه است که دیگر نزد آنها باز نخواهد گشت.
خلاصه داستان: گزیده یک قاضی محترم دادگاه خانواده است. اون یه خانم درستکار و قانونمداره که مانع از هم پاشیدن خیلی از زندگی های مشترک شده و بچه های زیادی رو به عشق و محبتی که لایقشون بودن رسونده و همیشه طرف حق و عدالت رو گرفته و فکر میکرد همراه با شوهرش و دو تا بچههاش یک خانواده نمونه هستن و یک زندگی شرافتمندانهای دارن و بعد از این هم قراره یه زندگی شاد و آروم و سرشار از محبت بگذرونن ولی یه روز گزیده تصادفا متوجه چیزی میشه و میفهمه زندگیش فقط قلعه ای از شن بوده…
خلاصه داستان: قدیر، عمر، آسیه و امل، چهار خواهر و برادر که بشدت بهم وابسته هستند طی ماجراهایی هم پدر و هم مادر خودشون رو از دست میدن. در این دنیای به این بزرگی جز پناه بردن به همدیگه هیچ کاری نمیتونستن بکنن و هیچکسی نبود که ازشون حمایت کنه. تا این که درهای دانشکده ای که عاکف(کسی که مسبب تمام این اتفاقات بود) رئیسش بود به روی اون ها باز شد. درهای دنیایی که ثروتمند و فقیر، مظلوم و ظالم راه هایشان با هم تلاقی میکرد. در این بین قدیر تنها تلاشش این بود که از برادر و خواهرانش محافظت کند و آن ها را یکجا نگه دارد…
خلاصه داستان: فرایه و یامان در اثر امتحان عشق، شهوت، اشتیاق، انتقام و زورگویی در حال گم کردن مسیرشان هستند. از طرفی دیگر آتش برای حفاظت از خانوادهاش و هر کسی که دوستشان دارد مجبور به گرفتن تصمیمات پر خطری میشود که هم باعث میشود با خواهر و برادرانش رو در رو شود و هم دشمنان جدیدی پیدا میکند…
خلاصه داستان: جنت که سالهاست از طرف شوهرش مورد ضرب و شتم قرار میگیرد، در بیمارستان بستری میشود و در بیمارستان با وکیلی به اسم زینب آشنا میشود و نامهای به وی میدهد و از او قول میگیرد که بعد از مرگش آن نامه را باز کند. این نامه باعث ملاقات خلیل پسر جنت با زینب میشود ولی در عین حال باعث درگیری جدیدی بین خواهر و برادرها نیز میشود…
خلاصه داستان: خانواده کورهان اهل قاضیآنتپ هستن و خالصخان ستون این خانوادست. ماجرا زمانی شروع می شود که پلیس ها میان دم خونه ی کورهان ها و خالص خان بعد از این اتفاق تصمیم میگیرد برای نوهی نازپرورده و چشمچرانش از شهر خود زن بگیرد.