خلاصه داستان: گزیده یک قاضی محترم دادگاه خانواده است. اون یه خانم درستکار و قانونمداره که مانع از هم پاشیدن خیلی از زندگی های مشترک شده و بچه های زیادی رو به عشق و محبتی که لایقشون بودن رسونده و همیشه طرف حق و عدالت رو گرفته و فکر میکرد همراه با شوهرش و دو تا بچههاش یک خانواده نمونه هستن و یک زندگی شرافتمندانهای دارن و بعد از این هم قراره یه زندگی شاد و آروم و سرشار از محبت بگذرونن ولی یه روز گزیده تصادفا متوجه چیزی میشه و میفهمه زندگیش فقط قلعه ای از شن بوده…
خلاصه داستان: فرایه و یامان در اثر امتحان عشق، شهوت، اشتیاق، انتقام و زورگویی در حال گم کردن مسیرشان هستند. از طرفی دیگر آتش برای حفاظت از خانوادهاش و هر کسی که دوستشان دارد مجبور به گرفتن تصمیمات پر خطری میشود که هم باعث میشود با خواهر و برادرانش رو در رو شود و هم دشمنان جدیدی پیدا میکند…
خلاصه داستان: روزی که آلیزه بدنیا میآید مادرش فوت میکند و پدرش سالیان سال بدون کمترین سختی او را بزرگ میکند، برای همین خیلی دختر لوس و خودخواهی بار میآید. آلیزه که با تصمیم پدرش برای ازدواج مجدد رسما دیوانه میشود، تصمیم میگیرد از پدرش انتقام بگیرد و …
خلاصه داستان: کیویلجیم یک خانم تحصیلکرده، مدرن و رئالیست است که بعد از طلاق از شوهرش با صلابت تمام زندگیش را با دو دخترش چیمن و دوعا ادامه میدهد و آنها را با ارزشهایی که باور دارد تربیت میکند. دوعا که در رشتهی دندانپزشکی تحصیل میکند، در همان سال اول دانشگاه بخاطر حامله شدنش تصمیم به ازدواج میگیرد و باعث ناامیدی کیویلجیم میشود ولی شوک اصلی زمانی به او وارد میشود که با خانوادهی محافظهکار دامادش آشنا میشود و تفاوت فرهنگی بین خودشان را میبیند…
خلاصه داستان: خانواده کورهان اهل قاضیآنتپ هستن و خالصخان ستون این خانوادست. ماجرا زمانی شروع می شود که پلیس ها میان دم خونه ی کورهان ها و خالص خان بعد از این اتفاق تصمیم میگیرد برای نوهی نازپرورده و چشمچرانش از شهر خود زن بگیرد.
خلاصه داستان: فرمانده موفق نیروی دریایی “علی”، پس از بازپرسیای که علیهاش صورت میگیرد برای مدتی از کار تعلیق میشود. پس از اینکه میفهمد همسرش “آیدا” بیماری مرگباری دارد، به همراه او و فرزندانش نزد “صالح” که در چاملیکی بوتیک-هتل دارد نقل مکان میکند. مدت کوتاهی پس از نقل مکان با مرگ آیدا تمام خانواده به شدت سوگوار میشوند. در حالی که درد علی هنوز بسیار تازه است، یک شب به دریا می رود و متوجه یک قایق شناور در آب می شود. او بدون توجه به طوفان زن داخل قایق را نجات می دهد…
خلاصه داستان: فرح یک خانم ۲۸ ساله ایرانی است. ۶ سال پیش که میخواسته قاچاقی به فرانسه برود، مجبور میشود در استانبول بماند، چون متوجه میشود حامله است و مجبور میشود بطور قاچاقی همانجا بماند و به کار نظافت مشغول شود، بعلاوه پسرش کریمشاه بیماری نادری دارد و از بدو تولد سیستم دفاعی خیلی ضعیفی دارد، تنها هدف فرح بهبود پسرش و رفتن به فرانسه است ولی در یک شب زندگیش زیر و رو میشود. یک شب در محلی که نظافت میکرد، شاهد یک جنایت مافیایی میشود و با طاهر لکسیز آشنا میشود. با این که فرح قصد تعریف این ماجرا برای کسی را نداشت ولی مافیا دستور قتلش را صادر میکند و این ماموریت را به طاهر لکسیز محول میکند. طاهر یک پسر بیکس و کار و تنهاست که کنار رئیس مافیا بزرگ شده است. وقتی مشخص شد که مقتول یک پلیس مخفی بوده است، کارها برای فرح سختتر هم میشود و از یک طرف هم تحت فشار پلیس قرار میگیرد…
خلاصه داستان: آیدا و تئومان که پس از یک عصر جادویی در کاپادوکیا، رد یکدیگر را گم کرده بودند، سه سال بعد دوباره در آنکارا ملاقات میکنند، اما آیدا اکنون با محمد عموی تئومان است. دوران سختی برای آیدا که زیر فشار مادرش له می شود و تئومان که بین خانواده و عشقش دویده است آغاز می شود. از طرف دیگر کومرو ...
خلاصه داستان: هر قسمت معمولاً یک یا دو داستان جداگانه را شامل می شود. محتوای این داستانها اتفاقاتی است که برای انسانها می افتد ولی انسان باید خداوند را درنظر داشته باشد و به او توکل کرده و با تلاش و کوشش، نتیجه را به او بسپارد. عبرت گرفتن از وقایع گذشته و صبر و بردباری محور اصلی این سریال است …
خلاصه داستان: جنت که سالهاست از طرف شوهرش مورد ضرب و شتم قرار میگیرد، در بیمارستان بستری میشود و در بیمارستان با وکیلی به اسم زینب آشنا میشود و نامهای به وی میدهد و از او قول میگیرد که بعد از مرگش آن نامه را باز کند. این نامه باعث ملاقات خلیل پسر جنت با زینب میشود ولی در عین حال باعث درگیری جدیدی بین خواهر و برادرها نیز میشود…