خلاصه داستان: گربهای دوستداشتنی به نام گارفیلد که عاشق خوراک لازانیا است، در ماجراهایی غیرمنتظره، تفاوت بین کارهای خوب و بد و رفتارهای درست و اشتباه را میآموزد و...
خلاصه داستان: گارفیلد گربه ای لوس و چاق است که زندگی شادی دارد ولی صاحب او یعنی “جان” به دلایلی یک سگ را به خانه می آورد که باعث بی توجهی به گارفیلد می شود. سگ از خانه فرار می کند و گم می شود و این گارفیلد است که برای یافتن او تلاش می کند...
خلاصه داستان: گارفیلد که از کار زیاد در بخش فکاهی روزنامه خسته شده است، در فکر ایجاد تنوع در زندگی اش است. او با دیدن دنیای واقعی تصمیم میگیرد از دنیای فکاهی پا به دنیای واقعی بگذارد و…
خلاصه داستان: به FunFest خوش آمدید؟ مسابقه استعدادیابی سالانه برای خنده دارترین کمیک استریپ در دنیای کارتون. همانطور که احتمالاً می توانید حدس بزنید، هر سال یک لازانیا دوستدار لازانیا و چاقوی بزرگ برنده آن می شود. پس چرا...
خلاصه داستان: جان برای زندگی به شهر لندن مهاجرت میکنند و گارفیلد نیز به همراه آنها عازم این شهر میشود. در این میان یک پیرزن ثروتمند تمام دارایی خود را به گربهاش «پرنس 12» میبخشد. این امر حسادت تنها وارث او «لرد دارگیس» را بر میانگیزد. به همین دلیل «لرد دارگیس» درصدد قتل «پرنس 12» برمیآید و او را در درون رودخانه میاندازد. در همین حال گارفیلد و ادی به گشت و گذار در خیابانهای لندن مشغولند، درنهایت، طی حادثهای گارفیلد و پرنس جا به جا میشوند و گارفیلد به سمت قلعه و در واقع به سوی خطر روان میشود…
خلاصه داستان: گارفیلد با اودی و جک در شهر سوبوربان زندگی میکنن و در استودیوی داستانهای مصور همراه دیگر بازیگران کمیک کار میکنند. آنها سریال تصاویر فکاهی رو در دنیای کارتون درست میکنند و بعد اون رو به دنیای واقعی میفرستند. اودی تو سریال داستانهای مصور با یه استخوان بازی میکنه ولی دوست نداره که بعد از هر قسمت استخوان رو پس بده و برای همین اونو جایی مخفی میکنه. او به طور اشتباهی استخوان رو از صفحه اسکرین عبور میدهد و به دنیای واقعی میرود. بعد از مدتی شخصیتهای کارتونی میفهمند که گارفیلد در دنیای واقعی هستش و آنجا گرفتار شده است…