خلاصه داستان: تلاش های استنلی برای درمان سرماخوردگی الیور شامل انداختن سواب روی گلوی دوستش، زدن یک گچ خردل روی کفل او، و باد کردن تشک بادی از جت گاز تا زمانی که الیور به سقف فشار داده شود.
خلاصه داستان: آلیس وایت دختر یک مغاره دار در سال 1920 در لندن است، دوست پسر او فرانک وبر کارآگاه اسکاتلندی هست که بنظر می رسد بیشتر از آلیس به کارش اهمیت می دهد ...