خلاصه داستان: درحالی که “برک” «باریش کیلیچ» آهنگساز بود و موزیک جزو اولین اولیت های او در زندگی بود . خودش رو مجبور به ساخت زندگی جدیدی کرد . او استانبول را به مقصد قبرس ترک کرد و داشت با آرامش زندگی میکرد . بیشتر از سیزده سال به تنهایی زندگی کردن در قایقش عادت کرد تا اینکه در سال ۲۰۰۱ برای اون بحران هایی به جود آمد . بحران هایی که متفاوت بود. “ایزل” «گیزم کاراجا» هم دختری که هر لحظه زندگیش پر از هیجان بود بعد از پیاده شدن از قایق و حرکت کردن تو خیابان های قبرس ، ماجرا های خودش رو همراه “برک” را به استانبول برد…