خلاصه داستان: سیزده سال پس از Robocop اصلی، شهر دلتا، که به عنوان "ایمن ترین مکان روی زمین!" شناخته می شود، تبدیل به یک شهر آینده نگر شده است که متعلق به OCP و اداره می شود، و RoboCop، الکس مورفی شروع به احساس سن خود کرده است.
خلاصه داستان: شرکت او سی پی (OCP) با کاهش عمدی حقوق نیروی پلیس و اعتصاب آنها سعی بر این دارد تا با زیرفشار قرار دادن دولت، آنان را وادار به تخریب شهر دیترویت کرده تا OCP بتواند شهر جدید خود را بنا کند. با اعتصاب نیروی پلیس شهر دیترویت به هرج و مرجی تمام عیار دچار شده است، فردی به نام «کین» مادهٔ مخدر تازهای به نام نوک (Nuke) را ابداع کرده است و بیش از نیمی از مردم شهر را معتاد آن کرده است. در شرکت OCP زنی به نام دکتر جولیت فاکس سعی بر جلب کردن دیدگاه مدیرعامل شرکت برای متوقف کردن پلیس آهنی و جایگزینی آن با ربات تازهای به نام «پلیس آهنی 2» را دارد. گویی فقط یک نفر میتواند به اوضاع سروسامان دهد و آن پلیس آهنی است…
خلاصه داستان: آینده ای نه چندان دور شهر جنایت زده ی دیترویت را در واقع سران یک شرکت اداره می کنند. با نظارت ریچارد جونز (کاکس)، معاون اداره پلیس، طرح ساخت نوعی روبات برای مبارزه با جنایت های مهارناپذیر خیابانی به انجام می رسد و خیلی زود هنگامی که یکی از ماموران پلیس به نام الکس…
خلاصه داستان: الکس جی مورفی (Joel Kinnaman) پلیس وظیفه شناسی است که در حین انجام یک ماموریت مهم تا آستانه مرگ پیش می رود. دانشمندان با همکاری اداره پلیس، با انجام یک عمل جراحی بی نظیر مانع از مرگ وی شده و بخش اعظم بدن وی را با کمک آهن آلات مرمت می کنند. آلکس مورفی پس از بهبودی، تبدیل به موجودی نیمه آهن و نیمه انسان می شود و قدرت تازه ای کسب می کند.