خلاصه داستان: یک پسر یازده ساله، استرلینگ نورث و دوستش در ویسکانسین زندگی می کنند و صدای شلیک گلوله را می شنوند، مادر یک راکون مورد اصابت گلوله قرار می گیرد و استرلینگ بچه راکون را به خانه می برد و آن را شفا می دهد و نام او را راسکال می گذارد.
خلاصه داستان: مگا من توسط دانشمندی به نام دکتر Light ساخته می شود که هدف از ساختن مگا من این است که برای کاربردهای مفید استفاده شود و از آن بتوانند نهایت استفاده را ببرند اما دانشمندی دیگری به نام دکتر Wily وجود دارد که طرح های دکتر Light را می دزدد و از آن ها استفاده های نابه جا می کند . این دو دکتر با یکدیگر همکار بوده اند و بر سر ربات ها کار می کرده اند تا بتوانند باعث پیشرفت علم بشر بشوند . دکتر Wily بر اساس این طرح های دست به طراحی ربات هایی به نام های Guts Man, Cut Man, Ice Man و … می پردازد که هر کدام از آن ها دارای نیروی فوق العاده و خاصی می باشند که از این نیروها در جهت کارهای شیطانی استفاده می کنند و …