خلاصه داستان: «بچههای کوه تاراک» روایتگر زندگی دو بچه خرس به نامهای «جکی» و «جیل» است. این دو توله خرس در کنار مادر خود زندگی خوب و خوشی دارند تا این که در یک حادثۀ تلخ، مادر کشته میشود. پس از مرگ مادر، جکی و جیل که هنوز تجربۀ کافی برای مواجهه با خطرات و سختیهای زندگی ندارند، سرگردان و مستأصل به نظر میرسند. در همین اثنا، یک کودک مهربانِ سرخ پوست به نام «رَن» به داد بچه خرسها میرسد و با اجازۀ پدر خود، سرپرستی آنها را قبول میکند.
خلاصه داستان: ویکی پسر جوانی با موهای بلند قرمز رنگ است که به همره پدر و مادرش در دهکده کوچکی به نام فلیک زندگی میکنند. پدرش رییس و فرمانده دهکدهاست. او مانند بقیه وایکینگها نیست و بسیار خجالتی و ضعیف است. ولی به کمک هوش زیادش در وضعیتهای ناامید کننده به وایکینکهای دیگر و دوستانش کمک میکند. راهحلهای او به سن و سال او نمیخورد…
خلاصه داستان: فانتین، در شرایط سختی زندگی میکند. او برای تأمین راحتیِ تنها فرزندش کوزت، او را به صاحب یک میهمانخانه میسپارد و راهیِ یک زندگی پُر از مشقّت و سختی با کار زیاد میشود، به این امید که کوزت کوچک در کنار دختران تناردیه با شادی و سلامت رشد کند، اما...
خلاصه داستان: گامبا و دوستانش برای از بین بردن راسوی سفید به سمت جزیره شیطان حرکت کرده اند و راسوی سفید هم از هر حربه ایی برای نابودی آنها تلاش می کند.
خلاصه داستان: برایان، داناوان، گوردون و دوازده پسر دیگر با کشتی کوچک اسلوگی از بندر اوکلند واقع در زلاندنو سفر دریایی خود را آغاز کرده بودند، درحالیکه هیچ یک از خدمۀ کشتی در آن حضور نداشتند!
این کشتی بدون هدف مشخص، بخاطر طوفانهای جنوب اقیانوس آرام، به طرف شرق کشانده میشد. خانوادهها، با دیدن قطعات شکسته شدهای از کشتی، پنداشتند که بچههایشان در دام طوفان کشته شدهاند، اما غافل از اینکه هر پانزده پسر سالماند و با کشتی نیمهشکستهشان به ساحل یک جزیرۀ کوچک و دورافتاده رسیدهاند...
خلاصه داستان: موش کوهستان (جنگل سبز) درمورد ماجراهای یک موش خرمای کوهی امریکایی و همسر او در جنگل سبز می باشد. آنها با بسیاری از دوستان خود مانند خرگوش,سنجاب,قورباغه و ..زندگی کرده و با هم برای جلوگیری از حملات شکارچیان مختلف مانند انسان ها، راسو، و روباه که آنها را در معرض خطر قرار داده اند تلاش میکنند.
خلاصه داستان: این سریال ماجراهای یک بچه مورچه به نام فردی را روایت می کند که در شهر حشرات خارق العاده کافرتال به همراه دوستان جدانشدنی اش با دنیای اطرافش آشنا می شود.
خلاصه داستان: در هر قسمتِ انیمه مشکلی پیش می آید و ایکیو برای فکرکردن و حل آن مسئله، در حالت نیلوفری می نشیند و دو انگشت اشاره خود را خیس کرده و بالای سرش می چرخاند.
خلاصه داستان: یک لوکوموتیو که دو گوریل پدر و پسر آنرا می رانند یک خانواده خرس قهوه ای را که شامل مادر خرس و پدر و پسرشان که همان شخصیت اصلی داستان (میشا) را به دهکده ای می آورند و...
خلاصه داستان: به زندگی آنشرلی قبل از رفتن به مزرعه رویای سبز و آشنایی با خانواده «کاتبرد» می پردازد و در واقع پیش درآمدی بر انیمیشن «آنشرلی با موهای قرمز» است.