خلاصه داستان: سامانتا آندروز دانشجوی موسیقی آمریکایی و دانش آموخته کالج دانشگاهی لندن می باشد. او شخصی عجول و بی دست و پا است که عاشق شخصی بنام لن ویندام می باشد. بر خلاف سامانتا، لن فردی خونسرد بوده که تمام وقت خود را صرف مشغله های کاری اش می نماید و کمتر توجهی به سامانتا دارد. با این حال سامانتا از این کم توجهی دلسرد نشده و در صدد تحکیم رابطه شان می باشد. روزی لن خوابی می بیند که بر اساس آن سامانتا به زودی در معرض خطر مرگ قرار می گیرد و...