خلاصه داستان: مسعود مرد میان سالی است که هنوز ازدواج نکرده است و به تازگی با زنی به نام نردان آشنا شده که تصمیم به ازدواج با هم گرفتهاند ولی صبح روزی که قرار است انها یکدیگر را ببینند مادر مسعود فوت میکند. مسعود طبق نظر برادرش موسی مادرش را برای خاک سپاری به شهرستان میبرد ولی ....